مقدمه :
تقریبا در همه اجتماعات انسانی پدیده هایی چون طبقه ،نابرابری اجتماعی ،تفکیک اجتماعی وسلسله مراتب گروهها وتجمعات انسانی به چشم می خورد.جامعه شناسان این موضوعات را در قالب مفهوم قشربندی اجتماعی مورد مطالعه قرار داده وبه تحلیل وتبیین آن پرداخته اند.سه رویکردمتفاوت پیرامون قشربندی اجتماعی مطرح گردیده است.
رویکرد کارکردگرایانه که ازحیث تاریخی اساساً از نظریه های بیولوژیکی گرفته شده است قشربندی اجتماعی را دارای ضرورت کارکردی دانسته و وجود آن را برای پاسخ به نیازهای اجتماعی انسان وایجاد تعادل وبقای نظام اجتماعی ضروری وحتمی می داند.در رویکرد دوم تضادگرایان معتقدند نابرابری اجتماعی وبه تبع قشربندی به کارکرد ذاتی جامعه ارتباطی نداردو وجود آن ناشی از تضاد منافع فردی وگروهی است.از این دیدگاه به دلیل همین منافع متفاوت، کشمکش وستیز طبقاتی اجتناب ناپذیر است.در رویکرد سوم تلفیق گرایان با اشاره به اینکه کشمکش و توافق دوبعدضروری نظام اجتماعی هستند می گویند هرکدام از دو رویکرد کارکردگرایی وتضادگرایی تنها بخشی از واقعیت را تبیین می کنند.آنان می کوشندبا تلفیق وترکیب برخی از وجوه این دو نظریه و توجه همزمان به ساختار وکنش درچارچوب نظام اجتماعی ،نظریه جدیدی ارائه کنند.